Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «طرفداری»
2024-05-05@10:41:16 GMT

صندلی داغ طرفداری: مهدی آزادی؛ موتور سواری در نیوکمپ

تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۹۲۱۹۴

صندلی داغ طرفداری: مهدی آزادی؛ موتور سواری در نیوکمپ

نگاهی طنز آمیز، شوخی گونه و متفاوت به شخصیت، استعداد و حرف های همکارانمان در بخش های مختلف وبسایت طرفداری کرده ایم. گاه آن ها را به چالش کشیده ایم و گاه برایشان ایستاده و کلاه از سر برداشته ایم. اینجا، مثل سیاست های خود وبسایت طرفداری، افراد را جور دیگر دیده ایم؛ اینجا صندلی داغ طرفداری است.

اختصاصی طرفداری- اولین مهمان از سری سوم صندلی داغ طرفداری، مهدی آزادی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگه بخوام در مورد حضورش پای سایت بگم وقت نمی شه چون تقریبا همیشه هست. البته وقتی بارسا می بازه یا اینترنت خونش قطع شده یا خسته بوده و بازی رو ندیده. خودش می گه علاقه زیادی به زبان انگلیسی نداشته و مجبوری زبان انگلیسی را یاد گرفته اما سر ترجمه خبر های اسپانیایی زبان تنها جمله ای که می تونه وصفش کند، همون دیالوگ معروف همفری بوگارت در فیلم Big Sleep است.

+ سخت گیریت تو خبرای اسپانیایی اذیتت نمی کنه مهدی؟! - قطعا نه + ولی اَبوی من را مورد آزار و اذیت قرار می دهد.

خیلی تو ترجمه خبر های اسپانیایی سخت گیر و حتی از یک کلمه هم نمی گذره. همیشه حواسش هست که ترجمه متن های اسپانیایی دقیق و جامع بره روی سایت. البته واقعا سخت گیری هاش به حق چون در دنیای رسانه امروز سرعت و کیفیت باهم لازمه. از یه چیزی هم همیشه شاکی است، اونم این که همه یا مسی فن اند یا رونالدو فن و وقت زیادی را به پاسخ دادن به اینگونه موارد تو سایت می گذرونه. اما بریم سراغ خودش و ببینیم خودش با زبان خودش، از خودش چی می گه (خنده). اینم تو پرانتز بگم هر جا کل کل فوتبالی هست پای مهدی آزادی، می درخشد و البته می کنم دو تا عکس از خودت داشته باش؛ چون برای یه عکس هم نزدیک 30 دقیقه ازش خواهش کردم (منم همینطورم :))) )

سلام. مهدی آزادی هستم. متولد 21 شهریور 73. البته الان پی بردم که مهر ماهی بودم که برای قضایای مدرسه و .. آوردنش شهریور. اون موقع زیاد سختگیری نمیکردن. مامانم و هر چهار تا خاله ام هم سن هستن به همین خاطر! والا وقتی روزبه گفت بنویس برای صندلی داغ و اومدم صندلی داغ بچه ها خصوصا علی امیری فر رو خوندم، حقیقتا کم آوردم! من کلا از بچگی اگرچه ادبیات و انشا و اینا رو 20 می شدم ولی زیاد باب شعری و احساساتیم قوی نبود. برای همین اگه این مطلب یکمی احتمالا خشک میشه (که نشد:D) دیگه بگذرید.

من متولد آباده طشک هستم. از 1000 نفر مطمئنا 999 تاش نمیدونه کجاست البته. میدونم. استان فارس رو که بیاین، بگین شهرستان نی ریز و بعد برید ترمینال امام رضای نی ریز یه اتوبوس ساعت 12:30 داره به آباده طشک. یه ساعت و نیم تو راهید تا برسین به شهر مورد علاقه من. عاشق شهرمم جدی. طور دیگه بخوام بگم که بشناسین، دریاچه طشک و بختگان رو تو نقشه ببینین، مال ماست. یعنی چسبیده ست به شهر ما. که البته الان به لطف درایت ها، فقط نمکاش مونده! (سیاسیشم کرد اینم باز سخن ادیتور بود).

 مهدی و داستان تحصیلاتش!

زن ندارم. مجردم (من نپرسیدما، خودش گفت، شاید دلیل خاصی داشته :D). درس هم که لیسانس مهندسی شیمی ام. تا راهنمایی رو شهر خودمون خوندم بعد دبیرستان رفتم امام خمینی استهبان نمونه دولتی بود. خدا پدر و مادر معلماش رو بیامرزه یکی از یکی بهتر بودن. بعد اینجانب هشت سال از عمرش رو تو خوابگاه سپری کرد. 4 سال دوره دبیرستانم تو خوابگاه افتضاح بود اعتراف میکنم. هم چون 16 نفر تو یه اتاق 5 در 6 زندگی میکردیم هم به خاطر غذاهایی که میدادن هم به خاطر مصایبی که تحمل کردم. من 4 سال استهبان بودم دو بار پام شکست، یه بار دستم که پلاتینی شد الانم پلاتین تو دستمه و هزار اتفاق دیگه. به عمرم تو 15 سال اخیر یه سال برف دیدم اون بار هم پام شکسته بود تکون نتونستم بخورم!

بعد رتبه 1200 منطقه دو شدم ریاضی رفتم اهواز. به عنوان نفر اول شیمی رفتم دانشگاه نفر آخر رتبه‌های برتر رشته فارغ التحصیل شدم. نمیخوندم خداوکیلی اصلا. انگار که همه زورمو گذاشته بودم برا کنکور بعدش دیگه واشر سر سیلندر سوزوندم. ولی چهار سال خوابگاه دانشگاه بدون تردید در کنار سه سال دوران راهنمایی بهترین دوران من تا الان بوده به لحاظ زندگی و رفاقت. دوستانی پیدا کردم تو دانشگاه که هنوزم باهاشون در ارتباطم یکی از یکی گل تر. ولی خب پایان خوشی دانشگاه به لحاظ درسی نداشت. ما بورسیه بودیم و هستیم ولی وزارت نیرو نمی گیره و الان رسما بیکار تشریف داریم (شاه قاجار انگار هی سوم شخص جمع استفاده می کنه، اییییش). البته اگه نویسندگی تو سایت رو شغل محسوب نکنیم. دم طرفداری گرم که هست واقعا.

در همین حین که داشت از دوران تحصیلش و سفراش به قسمت های مختلف کشور برای تحصیل می گفت، ازش پرسیدم که یک خاطره از دوران خوابگاه برامون بگه؟

 اگه مسئول بودم بساط همه خوابگاه ها رو برمیچیدم. حالا دانشگاه تا حدودی میشه درک کرد ولی آدم خوابگاه نره خیلی بهتره. اصلا جای خوبی نیست با اینکه معمولا ادم چند تا دوست خوب پیدا میکنه ولی خوابگاه کلا جای خوبی نیست. البته من خوش شانسی که داشتم سربازی معاف شدم نرفتم یعنی میشد یه دهه خوابگاه!!

مهدی، خانواده و علایق غیر فوتبالی 

ته تاقاری خانوادشونه اما عمرا اگه بفهمید ته تاقاریه. دایی ام که شده اصلا دیگه نگم. 

من بچه آخر خونواده‌ام. تک پسرم. دو تا خواهر دارم. دو تا خواهرزاده. البته یه داداش داشتم که قبل از دنیا اومدن من عمرشو دادن به شما. دو تا اسم دارم مهدی و اسماعیل. مهدی اسم همون داداشم بود و اسماعیل اسم عموم که شهید شد. باید بگم تفریح مورد علاقه ام کوهنوردی با دوستانه. به موتورسواری هم علاقه خاصی دارم البته. و کلا ادمی هستم خیلی به گردش و مسافرت علاقه دارم. فرصتش پیش بیاد میرم هر استانی باشه. خیلی جاها رو نرفتم هنوز. حسرتی که دارم هنوز کربلا نرفتم که اگه خدا بخواد امسال تابستون رفتنی هستیم. غذای مورد علاقه قرمه سبزیه. به بادمجون حساسیت شدید دارم. 

مهدی، موتور سواری گفتی علاقه داری، سی جی سواری یا موتور سنگین باز و جلوی مدارس مختلف با موتور شیطونی کردی (خنده)؟

سی جی بابا. ما نه پولمون به اون موتورا میرسه نه اصلا میلی به داشتنشون داریم. من همین موتوری هم که میگم مال پسر عمومه ولی اغلب من سوار میشم. ما هی میخواستیم موتور بخریم فکرامونو میکردیم میگفتیم بابا ما تو سال کلا دو ماه خونه ایم موتور میخوایم چیکار! دست دست کردیم الان نوش شده 8 تومن. خدا نمیخواست ما موتور بخریم. زیادم پشیمون نیستم. مورد دومی هم که به دوره من نرسید. من دبیرستان و دانشگام خوابگاه بود کیلومترها اون طرف تر!! الانم که دیگه پیر شدم برا این حرفا (اینو الکی می گه:|). ایشالا تو هم به راه راست هدایت میشی! (:|||| ادیتور عصبانی است) البته شما بچه شهریا که موتور سواری بلد نیستین!

مهدی و فوتبال

داستان من با فوتبال کلا از بچگی شروع شد. من تعریف از خود نباشه فوتبالم خوب بود همیشه در قیاس با همکلاسیا ( نه اصلا تعریف از خودت نبود!!). معمولا من تیم برمیداشتم و همیشه هم تیم قوی برمیداشتم البته (:|). خیلی هم جرزنی میکردم. به هر طریقی شده می خواستم برنده شم. هافبک بودم معمولا خوب پاس میدادم. ولی خدایی پنالتی زن قهاری هستم. عجیب خوب می زنم. فوتبال تلویزیونی ما تا مدتها تلویزیون سیاه سفید داشتیم اصلا نمیدیدیم فوتبالا رو. ولی آدامسایی بودن می چسبوندیم به دست و پاهامون یا کارتها اینا بودن از اینا چند تا اسم یاد گرفتیم. من به لحاظ تاریخی بخوام مثلا خودم رو با امیری فر مقایسه کنم که قشنگ با جزییات تاریخ دقیق بلده اتفاقات رو بگه اصلا نمیتونم. خیلی از بازیای بزرگی که همه یاد میکنن از ایران و خداداد و نمیدونم اینا رو من اصلا ندیدم. زیاد برام مهم نبود چون کلا عصرا تا شب خودمون بازی می کردیم شبم خسته می خوابیدیم.

اولش پرسپولیس قوی تر بود گفتیم خب ما هم پرسپولیسی. بعد یه مدت دیدم یه جوری استقلال جذابتره. همین جوری استقلالی شدم. یه تور داشت دروازه های آزادی یادمه یه تونل بود. طالب لو گل میخورد یه ربع باید میرفت توپ رو برمیداشت میاورد. بعضی قهرمانیای استقلال یادمه. بعضیاش رو نه. با پژمان منتظری خیلی حال میکردم زمانی. با اکبرپورا. جانواریو هم خوب بود. با میداوودی هم حال میکردم. یه زمانی فرهاد مجیدی رو هم دوست داشتم بعدا فهمیدم ارزششو نداشت. اینا. فوتبال داخلی تا یه زمان شدید دنبال میکردم تقریبا از دانشگاه دیگه قیدش رو زدم. الان دیگه برام فرقی نمیکنه استقلال ببره یا ببازه. کلا داخلی دنبال نمیکنم.

فوتبال خارجی من اول با آرسنال بودم. الانم هستم البته. همون نسل طلاییشون. یادمه یه زمانی پخش میکرد تلویزیون. یه توپ داشت لیگ جزیره رو هوا وقتی میرفت انگار توپه تخم مرغی بود عاشق اون توپه بودم. یه دروازه بان بلک برن بود یا بولتون فک کنم داشت، این ضربه دروازه که میزد تا نیم ساعت سرشو پایین نگه میداشت، یعنی از خنده میترکیدم. اگه میدونستم بازی اون تیمه با ارسنال پخش میشه حتما میدیدم. 

بارسا که با رونالدینیو بود. اصلا عجیب بازیکنی بود رونالدینیو. اون زمان اسپانیا رو نسبت به جزیره زیاد پخش نمیکردن ولی یه معدود بازیایی دیدم ازش دیگه رفتیم تو بحرش کلا. زیاد نتونستم بازیای بارسا رو تا چند سال ببینم. وقتی آنری رفت بارسا دیگه بارسا رو بیش از پیش دوست داشتم. ولی من دوست داشتم اون فینال 2006 رو آرسنال ببره (بارسا فنا بریزید زیر پیجش :D). کلا آنری رو خیلی دوشت داشتم الانم دارم. از مسی بیشتر دوستش دارم. پیرس هم عاشقش بودم. ویرا هم همین طور. اون نسله عجیب بود. یکی از عجایب درباره من این بود که آلمونیا رو هم خیلی دوست و قبول داشتم که بعدها پی بردم چه اشتباهی میکردم.

بهترین خوشحالی بعد گلی که دیدم مال بلتی بود. نشست گریه کرد ( این یکی از نقاط مشترک من و مهدی). من اصلا ریختم بهم اون صحنه رو که دیدم. من چون آرسنالی بودم همیشه از منچستر نفرت داشتم. همیشه. بعد از راهنمایی رفتیم دبیرستان دیگه اصلا مسخره بازاری بود برای تلویزیون دیدن. یه تی وی برای 180 تا دانش آموز. فقط سر جومونگ همه یکدل بودن. بقیه وقتا دعوا بود کدوم شبکه رو بزنیم. برا همین خیلی از بازیا رو از دست دادم. اون که گفتم دبیرستانم خیلی مزخرف بود بخشیش به خاطر همین بود. ولی از دانشگاه دیگه کامل دنبال میکردم. کلا میگم به لحاظ قدمت و تاریخچه و تعداد سال هواداری بخوایم مقایسه کنیم من از همه بچه‌های طرفداری سابقه فوتبالیم احتمالا کمتره. یعنی عاشق فوتبال بودم ولی نمیتونستم دنبال کنم.

تو همین خلال که از آرسنال و بارسا می گی، ارنستو والورده سرمربی بارسا است، من چیز دیگه ای صداش می کنم (خنده)، به عنوان طرفدار دو آتیشه والورده چی داری بهم بگی؟

بگم چی میگی؟ بگم؟ نمیگم. من طرفدار دو اتیشه مربی بارسا هستم نه شخص والورده. ولی خب کلا بعضی وقتا یه چیزایی میخونم از کاربرا درباره این بنده خدا خندم میگیره. یکی هست از هفته اول میگه والورده استراحت بده تو سی ال نابود میشن بازیکنا. من روراست بگم با کسایی که با راکیتیچ مشکل دارن منم مشکل دارم. با کسی هم که حرف صد من یه غاز بزنه مشکل دارم. ولی چند نفری هستن حرفاشونو قبول دارم. ایشالا امسال سه گانه میگیریم بلکه راحت شیم از دستان امثال روزبه. (این به مورد بهت حق می دم:D)

مهدی و طرفداری

اینکه چطور شد اومدم طرفداری هم داستان جالبی داره. سال آخر دانشگاه یکی از بچه ها که زیاد با هم فوتبال می دیدم - منچستریه - گفت بیا چندتایی که فوتبالی هستیم یه سایت بزنیم برای پوشش خبرا. اینم بگیم من کسی بودم از زبان انگلیسی بیزار بودم ولی دانشگاه ما چون کتابا مرجع بود (باز تعریف کرد از خودش :D) و همه انگلیسی از ترم اول 8 واحد فقط زبان پاس کردیم. مجبوری رفتیم تو خط زبان. ولی 70 درصد زبان رو از سریال دیدن یاد گرفتم.

میون کلامت، چند تا از اون سریال ها که نقش مهمی تو یادگیری زبانت داشتن بگو:

والا همین معروفا. برکینگ بد خیلی خوب بود. لاست رو هم دیدم. تاج و تخت رو هم دیدم. ارو رو هم چند تا فصلشو دیدم. تابو دیدم. پیکی بلایندرز دیدم که این یکی دیگه انگلیسی غلیظه یکمی سخت بود. سینمایی معروفام تقریبا همه رو دیدم. بار اول که به خاطر جذابیت فیلم نگاه میکردم بار بعدی برای زبان. به مرور علاقه مند شدم. کلا در مقطع کنونی خوبه که جوون مملکت یاد بگیره یک یا چند تا زبون رو. انگلیسی که دیگه از واجباته. 

خلاصه با همون زبان یه سایت زدیم فقط چند تا نویسنده داشتیم بدون مزد و مواجب کار می کردیم. یادمه یه بار همون دوستم که به حساب مدیر سایت بود رفت تهرون می خواست "ح.ه" معروف بشه اسپانسر سایت!! که نشد. اون سایت که راه افتاد تازه فهمیدم چقد به نوشتن خبرای فوتبالی علاقه دارم. از اون زمان تا الان من روزی 7 ساعت حداقل پای لبتاب هستم به بهانه‌های مختلف. اون سایت پس از مدتی که پیشرفت خوبی هم داشت، به دلایل مالی تعطیل شد و من از طریق چند نفر با طرفداری آشنا شدم. خلاصه اومدیم گروه آزمایشیا چند وقتی ازمایشی بودیم (پس خاک سایتم خوردی) تا اینکه قبول شدیم و اومدیم هیئت تحریریه. ماه های اولی سخت می‌گذشت و درآمد زیادی نداشتیم (این شناسه های سوم شخص رو از کجا میاره من نمی دونم :D) ولی به هر حال موندیم و اجازه دادن بمونیم و خلاصه الان خدا رو شکر اوضاع خیلی بهتره. امیدوارم روزی مجبور نشم از طرفداری برم به خاطر کار و زندگی.

ازش پرسیدم بهترین خبری که نوشتی تو سایت بگو؛ به نظرم خودمم سوالم هیستریکی بود، معلومه جوابش:

 سوال داره؟ بازی بارسا پاریس دیگه.

گزارش تاریخیش: بارسلونا 6-1 پاری سن ژرمن؛ نیوکمپ، تاریخ را به سخره گرفت!

حالا که زحمت کشیدی، بدترینش هم بگو:

بدترینش؟ هم اون 40 با پاریس هم بازی با رم. بدترین سال فوتبالی؟ سال اول و اخر تاتا و سال اخر انریکه. دومی بدتر بود. قبل از پپ هم سال بد داشتیم ولی خب توقع زیادی نبود. ولی این دو تا خیلی بد بودن. 

آقای خوش روش، مهدی سلام می رسونه 

اینجا جا داره من از امیرحسین خوش روش هم یادی کنم. اون قبل از من خبرای بارسا رو پوشش میداد. ادم خیلی خوبی بود ولی از وقتی از سایت رفت دیگه کلا از دسترس خارج شده نمیدونم کجاست. اگه هست و میخونه این مطلب رو یه سلام گرم بهش میکنم.

و آقای آزادی سخن آخر بفرمایید

سخن پایانی اینکه امیدوارم طرفداری یه روزی اونقدر وضعش خوب بشه که در این شرایط بتونه 1000 تا جوون رو سر و سامون بده. طرفداری گروه بی شیله و پیله‌ و حرفه‌ایه. یکی از اتفاقات خیلی خوب زندگی من وارد شدن به طرفداریه و اینکه شخصا امیدوارم روزی بتونم یه خدمت درست درمون به مملکتم کنم به جوونا. 

منبع: طرفداری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۹۲۱۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست /تندروها شمشیر را از رو بسته اند /وعده های عجیب کاندیداهای ریاست مجلس

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:

انتخابات دوره دوم مجلس برای تکمیل نمایندگان دوره دوازدهم، آخر همین هفته برگزار می‎ شود. در همین روزهای گذر از انتخابات ۱۱ اسفند تا دوره دوم، گمانه ‎های مختلفی درباره هیئت‌رئیسه و رئیس مجلس جدید و چیدمان مجلسی که از ۷ خرداد قرار است فعالیت خود را آغاز ‎کند، مطرح شده است و در بسیاری از این گمانه ‎ها به متزلزل بودن جایگاه محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس اشاره می‎شود.

با توجه به اینکه موقعیت قالیباف در انتخابات اخیر نسبت به انتخابات مجلس یازدهم تضعیف شده و از جایگاه اول دوره قبل به جایگاه چهارم سقوط کرده است و بنابر اطلاعات از ورودی‌های مجلس پیش رو که رویارویی با مجلس تندروتر را ترسیم می‎کند؛ احتمالاً او باید وارد بازی جدیدی شود و برای حفظ موقعیت بر سر میز مذاکره بنشیند و به سهم‌خواهی‌ها پاسخ داده و امتیازاتی دهد تا بتواند صندلی ریاست را در مجلس دوازدهم هم حفظ کند.

شاید با توجه به اینکه مجلس قبل هم مجلسی اصولگرا و از نوع تندرو بوده است؛ این تصور پیش آید که او یک‌بار این راه را رفته و موفق هم بوده است اما کار او این‌بار بسیار دشوارتر است چراکه تندروهایی پشت این میز نشسته‌اند که از زمان انتخابات و حتی پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات تاکنون به او تاخته‌اند. یکی در سخنانش از این سخن می‎گوید که «اگر رئیس شوم» این کار را می‎کردم یا آن کار را نمی‎کردم (مجتبی ذوالنور، ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳) و آن یکی از آنچه باید هیئت‌رئیسه انجام بدهد و توجه به خانه و ماشین و دفتر نمایندگان از سوی هر که در این موقعیت قرار می‎گیرد، می‎گوید(حمید رسایی، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳).

صندلی‌های سبز بهارستان این بار میزبان تندروهای اصولگرایی است که حتی برای رسیدن به هیئت‌رئیسه مجلس (به گفته برخی نمایندگان) از تخریب یکدیگر هم ابایی ندارند. صداوسیما نیز در هیزم این آتش دمید و در یکی از مصاحبه‌هایش با منتخب دوره دوازدهم مجلس مجوز بردن اسم‌ محمدباقر قالیباف، نماینده تهران و رئیس کنونی مجلس را صادر کرد. این مجوز باعث شد که شکاف و اختلافات اصولگرایان بیش از پیش از پرده برون اُفتد و خودنمایی کند.

در انتخابات اسفندماه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) که قرار است پشتوانه موقعیتی محمدباقر قالیباف در مجلس دوازدهم هم باشد، با جبهه پایداری دست به ائتلاف زد؛ ائتلافی که از جهت همسو بودن جبهه پایداری با دو لیست مهم مقابل لیست ائتلافی یعنی «صبح ایران» و «امنا» در ابعاد مختلف قرار گرفتند در یک سنگر این پیش ‎بینی را ایجاد می‎ کند که جبهه پایداری مؤتلف با شانا اگر در مجلس بعدی بخواهد همسویی با جریانی را در پیش بگیرد، بعید است با نمایندگان راه‌یافته از لیست امنا و صبح ایران به ائتلاف و همراهی نرسد.

مسلما این شرایط قطعاً به نفع قالیباف نخواهد بود و این امر هم موجب شده که این تصور ایجاد شود که قالیباف از همین حالا و در مجلس کنونی علاوه بر همراهی جریان تندروی موجود، سیگنال‌های مثبتی را به تندروها در مجلس بعدی ارسال کند تا بتواند موقعیت فعلی‌اش را در دور بعدی هم حفظ کند؛ از جمله اینکه برخی حتی احتمال بازگشت طرح‎هایی مانند طرح صیانت به دستور کار مجلس در روزهای پایانی را در همین مسیر عنوان کرده‌اند.

مجلس دوازدهم و منتهی‌الیه اصولگرایی

۳۲ کاندیدای انتخابات در تهران و ۵۸ کاندیدا در سطح کشور باید ۲۱ اردیبهشت برای رسیدن به بهارستان به کارزار دومین مرحله انتخابات قدم بگذارند و قطعاً نتایج این ۴۵ کرسی نیز بر وزنه هر یک از جریان‌های موجود در مجلس اصولگرای بعدی مهم است. البته افرادی که با وجود نظارت استصوابی و ردصلاحیت‌های بی‌سابقه (از نظر دلایل مطرح‌شده) و عدم مشارکت حداکثری به مجلس راه یافتند، اکثراً از یک طیف بزرگ و در زبان سیاسی ما اصولگرا هستند و البته با این چیدمان فعلی نمایندگان مجلس دوازدهم در این طیف، جمعیت بیشترش از منتهی‌الیه اصولگرایی یعنی تندروترین تشکل‎ها هستند که برای تثبیت قدرت خود در مجلس آینده و حذف رقیبان یا گرفتن امتیاز از جمله در هیئت رئیسه مجلس بعدی دست به کار شدند و از همان ابتدا دست به تخریب یکدیگر به‌ویژه قالیباف زدند؛ که در نمونه‌ی مشابه می‌توان به بحث تلاش برای اقامت فرزندش در کانادا اشاره کرد.

در همین مسیر بسیاری به این رویکرد و تندروی‌ها هشدار دادند، مثلاً اینکه جلال رشیدی‌کوچی، نماینده دوره یازدهم، مجلس آینده را مجلس تندروی‌ها و تندروها پیش‌بینی کرده و معتقد است: «این جریان برای بقای خود احتیاج به دوقطبی کردن جامعه دارد و به این سمت می‌رود؛ پس تندتر عمل می‌کند.» بسیاری از تحلیلگران هم ورود آنها به مجلس را تامین خواسته اقلیت و نه همه مردم عنوان کرده‌اند که حتی قرار نیست این بار به افرادی که حول قالیباف حضور دارند، نقشی در تصمیم‌گیری‌ها بدهند.

با این تصویر رسیدن قالیباف به ریاست مجلس حتی اگر بخش عمده‌ای از لیست ائتلافی شانا و پایداری در دور دوم هم رای بیاورند، کاری دشواری به نظر می‌رسد؛ رقابتی که با پایان دوره اول انتخابات شروع شد و به مرور شاهد تحرکاتی در این زمینه از سوی رای‌آورندگان هستیم.

رقابت بر سر رای نمایندگان شهرستان

از آنجا که رای نمایندگان شهرستان سرنوشت ریاست مجلس را تعیین می‌کند، شعارها و اقدامات همه برای جلب این آراست. منتخبی مانند حمید رسایی؛ «لزوم دادن خانه و خودرو توسط هیئت رئیسه مجلس» را مطرح می‌کند، درحالی‌که در تمام ادوار نمایندگان از این امکانات بهره برده‌اند. تحلیل‌ها حاکی از آن است که این افراد سعی می‌کنند از امکانات مجلس و عدم آگاهی نمایندگان رای اولی شهرستان‌ها برای رسیدن به ریاست تبلیغ کنند.

یا مجتبی ذوالنوری، نایب‌رئیس مجلس فعلی در سخنانش در تریبون مجلس اعلام می‎کند: «در حوزه کارکنان؛ اگر رئیس مجلس بنده شدم، از بیرون به صورت اتوبوسی و قطاری جمعیتی که هیچ آشنایی با مجلس ندارند آوردم و بر قله مسئولیت‌های مجلس مستقر کردم، کارمندی که ۲۰ یا ۳۰ سال در انتظار این است که به قله برسد و بتواند تجربه چندده‌ساله خود را در خدمتگذاری بیشتر مصروف کند باید ارزش افزوده عمر خود را در اختیار یک نیروی بیرونی که با منجنیق بر نوک قله پرتاب شده، بگذارد.

آیا این کارمند انگیزه کاری و همیّت قسمتی در تحول مجلس را دارد؟ در حوزه نمایندگان مجلس؛ امروز در اثر تغییرات سالیان و تحولات آیین‌نامه، شرایطی فراهم شده که مجلس نه‌تنها نماینده‌محور نیست بلکه هیئت‌رئیسه‌محور هم نیست و رئیس‌محور است. مجلسی می‌تواند کارآمد باشد که همه نمایندگان در آن تأثیر و سهم داشته باشند.»

در این میان قالیباف هم دست روی دست نگذاشته که با تخریب، صندلی ریاست را از دست او دربیاورند. او همایش «آشنایی با روند حضور در مجلس و وظایف نمایندگی» را تقریباً یک ماه زودتر از موعد مقرر در این دوره برگزار کرد؛ آن‌هم در یکی از هتل‌های معروف تهران. برخی این اقدام او را نمک‌گیر کردن نمایندگان شهرستان دانستند برای گرفتن رای اما قالیباف با این همایش با یک تیر دو نشان زد؛ اول اینکه نمایندگان وقتی با حقوق خود آشنا باشند، کمتر به وعده‌ دادن امکاناتی که معمول آن در همه ادوار اجرایی شده توجه می‌کنند و در دام این تبلیغات گرفتار نمی‌شوند. از سوی دیگر بنا بر تحلیل‎ها شاید میزبانی قالیباف را بی‌جواب نگذارند. این حرکت قالیباف دقیقاً در زمانی انجام شد که بسیاری نحوه برگزاری‌اش را تبلیغاتی دانستند.

ادعای رایزنی قالیباف برای ریاست مجلس

یادداشتی در فضای تلگرام طی روزهای اخیر به قلم کامران غضنفری، کاندیدای مجلس دوازدهم منتشر شد و غضنفری در این یادداشت جلسه‌ای که در مجلس داشته را تشریح کرده و ادعای رایزنی قالیباف برای رسیدن به ریاست مجلس دوازدهم را مطرح کرده است.

او که نظرش درباره ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم این است که قالیباف باید اول برادری خود را ثابت کند، در این یادداشت می‌نویسد: «در هنگام صرف ناهار نیز موضوع خودرو را مطرح کردند. پرسیدم مانند قضیه دوره قبل؟ گفتند نه، این بار نمایندگان را یکی‌یکی یا چند تا چند تا به خودروسازهای داخلی معرفی می‌کنیم تا خودرو دریافت کنند. بحث اعطای وام‌های چندصدمیلیونی نیز مطرح شد.»

او موضوع خودروها که حمید رسایی مطرح کرده را به قالیباف نسبت داده و تاکید می‌کند: «برداشت بنده از جلسه مذکور آن بود که با دادن وعده قرار گرفتن در کمیسیون مورد نظر، دادن وعده خودرو، وام و... قرار است نظر نمایندگان منتخب را نسبت به ریاست جناب قالیباف، جلب کنند. البته از یک ماه قبل نیز بنده از دوستان متعددی اخبار مشابهی را دریافت کرده بودم که با منتخبان شهرستان‌ها تماس گرفته می‌شود و آنها را به مجلس دعوت می‌کنند و با دادن وعده‌های مشابه، از آنان خواسته می‌شود که به ریاست ایشان رای بدهند. این شیوه نادرستی است که از نماینده‌ای خواسته شود تا در ازای وعده‌ها و امتیازاتی، به فرد خاصی رای بدهد. در واقع، چنین نماینده‌ای دیگر از خود استقلال نظر نخواهد داشت. این کار به نوعی توهین به نمایندگان محسوب می‌شود و اکثر نمایندگان با چنین شیوه‌هایی مخالف هستند.»

او حتی ایراداتی از جمله نپرداختن به لایحه صیانت در دوره یازدهم مجلس را هم به عملکرد هیئت‌رئیسه نسبت داد تا باز از پشت پرده‎ها و رویکردها و رایزنی‎ها خبر به میان آید.

البته که قالیباف از روی ضرورت و در مسیرِ دادن امتیازات کمتر به جریان مقابلش در مجلس و نشان دادن چهره‌اش به‌عنوان یک چهره موجه برای ریاست مجلس، ایراداتی که به عملکرد او در مجلس یازدهم وارد شده را به نحوی پاسخ می‎دهد و از عملکرد خود به عنوان رئیس مجلس دفاع کرده و ادعای جدیدی را مطرح می‌کند و از تغییر مجلس سنتی به یک مجلس نوین خبر می‌دهد.

او مژده می‌دهد که در چند روز آینده از اقدامی که در ۱۱۷ سال سابقه قانونگذاری کشور مشابه آن را نداشته‌ایم، رونمایی می‌کنند. چنانچه این رونمایی بی‌سابقه را می‎توان در راستای روشنگری و البته افزایش قدرت چانه‌زنی او در برابر طیف مقابل و البته حفظ موقعیتش در پسِ تخریب‌ها در فضای رسانه‌ای و در محافل اصولگرایی قلمداد کرد.

قالیباف و همسویی با تندروها در مجلس یازدهم

قالیباف برای ترسیم تصویری مناسب با انتخابات مجلس دوازدهم و مجلسی پیش‌رو، طی ماه‌های منتهی به انتخابات مجلس یازدهم در برهه‌های مختلف به تندروهای مجلس چراغ سبز نشان داد. این امر هم موجب شد که مجلس یازدهم رکورددار اصل هشتادوپنجی کردن لوایح و طرح‌هایی شود که با زندگی روزمره مردم گره خورده است.

او با همراهی در این زمینه و سکوت در برابر انتقادات به نظر می‎رسد که سیگنال‎های مثبت به تندروها را در مجلس فعلی داده است، تا بتوانند در راستای تامین خواسته حامیان‌شان از فرصت بهره برده و فشار اعتراضات به آنها را بکاهد. حالا هم که طرح صیانت و احتمال نهایی شدن لایحه حجاب و عفاف در همین روزهای پایانی مجلس یازدهم مطرح است.

بر همین اساس به نظر می‎رسد، قالیباف در بازه‌های زمانی مختلف با مطالبات عده‌ای تندرو و خاص همراهی کرده است اما در نهایت او با توجه به طیف فعلی حامیانش و البته نوع برخورد و نگاهی که در این ۴ سال در مجلس از خود نشان داد، در منتهی‌الیه تندروی جبهه اصولگرایی قرار نگرفته و این موضوع هم موجب شد که در این گردونه ادوار مختلف انتخابات با ردصلاحیت گسترده، او چهره‌ای میانه‌روتر تلقی شود و شاید به همین دلیل است که او برخلاف دور قبل که نفر اول تهران بود، این‌بار در رتبه چهارم نمایندگان منتخب تهران قرار گیرد و رسیدن به صندلی‌ ریاست برایش دشوارتر شود.

البته تجربه سیاسی نشان می‌دهد رئیس مجلس الزاماً نفر اول شهر تهران یا حوزه انتخابیه یک نماینده نیست؛ چنانچه علی لاریجانی نیز دومین منتخب قم بود اما توانست مجدد ریاست مجلس را از آنِ خود کند. این نقطه قوتی است برای قالیباف اما شرایط لاریجانی با قالیباف بسیار متفاوت است. قالیباف باید آرای خود را از چنگ سوپرتندروها دربیاورد و رسیدن به این نتیجه تا به امروز برای قالیباف با اما و اگرهای بسیاری روبه‌رو است.

جلال محمودزاده، نماینده مهاباد و رئیس فراکسیون نمایندگان اهل سنت مجلس نیز معتقد است که قالیباف در مجلس دوازدهم مجبور است راهی بس دشوار را برای رسیدن به ریاست مجلس طی کند. او در تشریح راه ناهموار قالیباف می‌گوید: «دولت احساس می‌کند برای ریاست مجلس رقبایی وجود دارند و مانند مجلس قبل نیست. در حال حاضر ۵ نفر از منتخبین به‌صورت مستقیم برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کرده‌اند؛ بنابراین شرایط مجلس دوازدهم مانند مجلس قبل نیست که قالیباف تنها کاندیدای ریاست مجلس باشد.»

او از اختلافات به‌وجودآمده نیز نگذشته و در این مورد تاکید می‌کند: «از میان داوطلبین ریاست مجلس، چهره‌هایی حضور دارند که از قالیباف بیشتر به دولت نزدیک هستند. به همین دلیل یکی از دلایل علنی کردن اختلافات دولت و مجلس همین نکته است.»

درست است که قالیباف حامیانی داشته و به پشتوانه آن پا به میدان انتخابات مجلس گذاشت اما حمایت آنها برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس کافی به نظر نمی‌رسد.

احتمالاً میانه‌روها و طیف اقلیت‌ سیاسی مجلس در رقابتی که اگر بین گزینه تندروها و طیف قالیباف شکل بگیرد، دست به همراهی با او خواهند زد اما قالیباف برای رسیدن به ریاست، نیاز به آرای بیشتری دارد و اگر ضرورتی از بیرون بر حضور قالیباف بر ریاست مجلس به میان نیاید، قالیباف چاره‌ای جز جذب رای جبهه پایداری و طیف‌های همسو با آن (جریان «امنا» و «صبح ایران») ندارد که آن هم بدون امتیازدهی صورت نمی‎گیرد و حالا با توجه به شواهد و قرائن مطرح‌شده به نظر می‎رسد مذاکرات آغاز شده و اگر قالیباف با همین روند خواهان دستیابی به صندلی ریاست مجلس باشد، با توجه به اینکه در سابقه سیاسی او بالا و پایین و حرکت در طیف‎های مختلف اصولگرایی دیده شده است؛ احتمالاً با چهره جدیدی از قالیباف روبه‌رو خواهیم بود؛ چهره‌ای که برآمده از همراهی بیش از پیش با تندروهاست.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902933

دیگر خبرها

  • اولدترافورد در شوک؛ بایرن خواهان تن هاخ!
  • وزارت ورزش و مهدی تاج به اتفاقات ورزشگاه آزادی ورود کردند
  • بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست؛ تندرو‌ها شمشیر را از رو بسته‌اند
  • اهمیت بستن کمربند ایمنی در خودرو مخصوصا صندلی عقب (فیلم)
  • بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست /تندروها شمشیر را از رو بسته اند /وعده های عجیب کاندیداهای ریاست مجلس
  • گفت و شنود/ گاوش کو؟!
  • جولان اولین اتوبوس‌های فرنگی در پایتخت | کرایه هر مسافر ۳شاهی
  • طرفداری از استقلال به پشت‌بام خانه‌ها رسید (عکس)
  • انتخاب جانشین خطیر، مهم‌ترین ابهام در استقلال
  • چهارده تغییر مدیریتی استقلال در یک دهه